تحولات لبنان و فلسطین

سه شنبه‌ای که گذشت، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سمنان را به عنوان هشتمین «پایتخت کتاب ایران» انتخاب کرد.

به گفته محمد مهدی اسماعیلی، شهر سمنان به دلیل اهتمام حداکثری مجموعه مدیریتی فعالان شهری و مردمی و ارائه برنامه‌ها و طرح‌های خلاقانه از میان 12 شهر دیگر به‌عنوان پایتخت کتاب ایران در این دوره معرفی شده است. پیش از این شهرهای اهواز، نیشابور، بوشهر، کاشان، یزد، شیراز و سنندج به عنوان پایتخت‌های کتاب ایران، انتخاب شده بودند.  

ممکن است برای بسیاری این سوال مطرح باشد که انتخاب «پایتخت کتاب ایران» اصلا چه فایده‌ای دارد و آیا تکنون این ایده به نتایجی رسیده است؟ پاسخ این سوال واضح است اگر انتخاب این عنوان، گامی باشد در جهت تحقق برنامه‌های ترویجی کتاب و در نهایت به کتابخوانی بیشتر مردم ختم شود، حتما ایده خوبی است و شایسته است اجرای این ایده، ادامه‌دار باشد. برآیند چند سال گذشته از انتخاب پایتخت کتاب ایران نشان می‌دهد در قالب این طرح از طرح های ابتکاری و خلاقانه در توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی آن شهر حمایت می‌شود.

سوال بعدی این است که بر چه اساسی یک شهر به عنوان «پایتخت کتاب ایران» انتخاب می‌شود؟

شاید بسیاری بر این باور باشند که انتخاب پایتخت کتاب در واقع به دلایل برخورداری از امکانات یا سوابق یک شهر است. یعنی داوران، شهری را به دلیل امکانات و  زیرساخت‌ها  یا کتابفروشی‌ها متعددش به‌عنوان پایتخت کتاب انتخاب می‌کنند. اگر این‌طور بود فقط ۵ یا ۶ شهر به نوبت پایتخت کتاب می‌شدند؛ قم، مشهد، اصفهان، تبریز و شهرهای بزرگ. اما نگاه محوری در انتخاب پایتخت کتاب، در واقع یک نگاه توسعه‌ای و رو به آینده است؛ یعنی قرار است که این عنوان، انرژی را فراهم کند تا شهرها تلاش کنند، زیرساخت‌ها و برنامه‌های ترویجی را تهیه کنند. به نوعی مسابقه بین شهرهاست برای تقویت اراده به تغییر و از بین بردن نارسایی‌های کتاب.

در همه انتخاب‌هایی که پیش از این شده آنچه مد نظر بوده است جلب مشارکت نهادهای مختلف، فعالیت نهادهای مردمی مانند شهرداری‌ها و شوراهای شهر بوده برای برطرف کردن مشکلات ترویجی کتاب. اهمیت این طرح در این است که شهرهایی انتخاب می‌شوند که فعالیت‌های ترویج کتاب‌شان مستقل از دولت است و برنامه‌هایی مردمی و مستقل دارند. هرچه جلب مشارکت مردمی در جهت ترویج کتاب بیشتر باشد، شانس این شهر برای انتخاب عنوان پایتخت کتاب، بیشتر است.

مثلا در سال 96 که شهر نیشابور به عنوان پایتخت کتاب انتخاب شده بود، این شهر برنامه‌های مفصل ترویجی کتاب داشت که یکی از آن ها که بسیار مورد توجه قرار گرفت، طرح  ۴۰ کتاب ۴۰ روستا بود که در قالب آن افراد داوطلب به روستاها و مناطق محروم و کم‌برخوردار می‌رفتند و با هزینه شخصی فعالیت‌های ترویجی کتاب انجام می‌دادند.

برگزاری اردوهای کتابخوانی، تشکیل گروه‌ها و کلونی‌های کتابخوانی، برگزاری مسابقات کتابخوانی، اهدای کتاب و پویش‌های مختلف؛ فعالیت‌های مردمی و جوششی هستند که می‌تواند تا چند سال دیگر از جامعه ایران یک جامعه کتاب‌خوان بسازد.

ممکن است عده‌ای بگویند دولت موظف است بودجه‌های اندک کتاب را فربه‌ کند و نگاهی کلان به مساله کتاب‌خوانی و مسایل ترویجی  کتاب داشته باشد. در خصوص این مطالبه به حق، باید گفت؛ فعالیت‌های ترویجی که دولت انجام داده همیشه به نتیجه خوش ختم نشده و گاها دخالت دولت در امور فرهنگی، تلقی شده است.

به هر حال بایدها و نبایدهای یک سازمان دولتی می‌تواند کاملا بر یک حرکت جوششی سایه اندازد و یک  فعالیت  فرهنگی را که می‌توانسته در یک بستر مردمی به سرمنزل برساند در میانه راه متوقف کند . از این رو دولت در این شرایط بهتر است نقش تسهیل‌گر داشته باشد و شرایط را برای ذهن‌ها و فعالیت‌های خلاق، مهیا کند. انتخاب عنوان «پایتخت کتاب ایران»، شاید گامی در جهت همین تسهیل‌گری باشد که شهرِ منتخب، باید آن را غنیمت بشمرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.